لغات 504

آموزش لغات 504

لغات 504

آموزش لغات 504

معنی wholesale


لغت 504 این درس :

wholesale



عمده فروشى ،بطور یکجا،عمده فروشى کردن
بازرگانى : بصورت عمده فروختن ،عمده فروشى

wholesale (SELLING) /ˈhəʊl.seɪl/ US /ˈhoʊl-/
adjective, adverb
of or for the selling of goods in large amounts at low prices to shops and businesses, rather than the selling of goods in shops to customers:
wholesale prices
a wholesale supplier/business
We only sell wholesale, not to the public.


/-sāl´/
n., adj., adv.,vt., vi.
● عمده فروشی،کلان فروشی
wholesale prices
قیمت‌های عمده فروشی
● عمده فروش،کلان فروش،بنکدار
a wholesale merchant
تاجر عمده فروش
● در سطح گسترده،در مقیاس وسیع،چکی،(به صورت ) یکجا،گسترده،قلمب،قلمبه،سرجمع،گته،بی‌تمایز،همگانی
wholesale criticism
انتقاد گسترده
the wholesale massacre of civilians
کشتار همگانی غیر نظامیان
● به‌طور گسترده،سرتاسری،به کلی،یکجا
they rejected our proposals wholesale
پیشنهادات ما را به کلی رد کردند.
● عمده فروشی کردن،کلان فروختن
* at wholesale
1- به قیمت عمده فروشی 2- به میزان عمده فروشی
* by wholesale
1- به قیمت عمده فروشی 2- از طریق عمده فروشی 3- به‌طور گسترده،به مقیاس وسیع،یک باره،یکجا
they killed off the mice by wholesale
موش‌ها را یکجا کشتند.
* wholesaler, n.
بنکدار،عمده فروش،کلان فروش
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.