لغات 504

آموزش لغات 504

لغات 504

آموزش لغات 504

معنی theory


لغت 504 این درس :

theory




اصول نظری ، علم نظری ، اصل کلی ، فرض علمی ، تحقیقات نظری ، نگرش ، نظریه .|نظریه، نگره، فرضیه .

فرضیه علمى تعلیم ،تئورى ،اصول نظرى ،علم نظرى ،اصل کلى ،فرض علمى ،تحقیقات نظرى ،نگرش ،نظریه ،نگره ،فرضیه
علوم مهندسى : مباحث ریاصیاتى محض
قانون ـ فقه : نظریه
شیمى : نظریه
روانشناسى : نظریه
بازرگانى : تئورى
علوم هوایى : فرضیه

theory /ˈθɪə.ri/ US /ˈθɪr.i/
noun [C or U]
a formal statement of the rules on which a subject of study is based or of ideas which are suggested to explain a fact or event or, more generally, an opinion or explanation:
economic theory
scientific theory
Darwin's theory of evolution
He has a theory that the hole was caused by a meteorite.


/thē´ǝ rē; thē´rē, thir´ē/
n., pl.
● (در اصل) بررسی فکری،ژرف اندیشی
● نظریه،دیدمان،نگره،فرا نگره (از قانون law ضعیفتر و از فرضیه یا پنداره hypothesis قویتر است)
theory of probability
دیدمان احتمالات
the theory of evolution
نظریه‌ی تکامل (دیدمان فرگشت)
the theory of relativity
نظریه‌ی نسبیت (دیدمان همچندی)
● نظر،عقیده،نگرش،بینش
his method is based on the theory that people learn better from actual experience than from books
روش او بر این بینش استوار است که مردم از تجربه‌ی عملی بهتر می‌آموزند تا از کتاب.
● (عامیانه) حدس،گمان،انگار
her theory that our neighbor was a spy
حدس او مبنی بر اینکه همسایه‌ی ما جاسوس بود
* in theory
از نظر دیدمان،به طور تئوریک
in theory it is possible to turn iron into gold but in practice it can not be done
از نظر دیدمان تبدیل آهن به طلا ممکن است ولی عملا نمی‌توان آن را انجام داد.
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.