لغت 504 این درس :
blend
آمیختگی ، آمیزه .مخلوطی ( از چند جنس خوب و بد و متوسط ) تهیهکردن (مثل چای ) ، ترکیب ، مخلوط ،
تار کردن نور،رقیق کردن ،امیختن ،مخلوط کردن ،همرنگ کردن ،مخلوطى( از چند جنس خوب و بد و متوسط )تهیه کردن( مثل چاى)،ترکیب ،مخلوط،امیختگى ،امیزه
علوم مهندسى : امیختن
قانون ـ فقه : مخلوط کردن
بازرگانى : مخلوط
علوم نظامى : مخلوط کردن
blend /blend/ verb [I or
T] to mix or combine together:Blend the ingredients into a smooth paste.The cushions blend well with the colour of the carpet.blend /blend/ noun [C]a mixture of different things or styles:a rich blend of the finest coffee beansTheir music is a blend of jazz and African rhythms./
blend/
n., vi., vt.● آمیختن،مخلوط کردن،قاطی کردن،شیوانیدن،شیویدن،سرشتن،یکدست کردن یا شدن
he blended two different kinds of teaاو دو نوع چای را آمیخت.blend the butter and sugar together!شکر را با کره مخلوط کن!a blended whiskyویسکی مخلوطgreen results from blending blue and yellowاز آمیختن آبی و زرد رنگ سبز به وجود میآید.he doesn't blend well with other studentsبا شاگردان دیگر خوب نمیجوشد.● آمیزه،مخلوط،آمیختگی،اختلاط و امتزاج،گمیزه،یکی کردن،یکدست کردن
that particular blend of coffee is made from two or three different kinds of coffee beansآن آمیزهی مخصوص قهوه از دو یا سه نوع قهوهی مختلف تشکیل میشود.a blend of various racesاختلاطی از نژادهای گوناگون● به هم خوردن،به هم آمدن،(در مورد رنگها) با هم جور بودن
the color of the flowers blended beautifully with the tablecloth and the dishesرنگ گلها با رنگ رومیزی و ظرفها آمیزهی زیبایی به وجود آورده بود.● (زبانشناسی) آمیخته،خطای ترکیبی،آمیزش